تحقیق آماده مشاغل ديواني و درباري دوره ساسانی – 23 برگ وورد قابل ویرایش
تحقیق آماده مشاغل ديواني و درباري دوره ساسانی – 23 برگ وورد قابل ویرایش
مشاغل ديواني
در ديوان خانه ها و دربار وديگر سازمان هاي دولتي ، هزاران نفر در مراتب و مناصب متفاوت در مشاغل گوناگون سرگرم بودند يا فعاليت ميكردند. معمولاً در دستگاههاي دولتي مشاغلي همچون قاعده ملك داري در نظام فئودالي و حرفه پيشه وري ارثي بود.
وجود چنين نظامي پيامدهايي در بر داشت از جمله اين كه در هر شغل براي هر كسي حقي به وجود مي آمد كه جامه آن را ميشناخت و اين حق فقط مي توانست به فرزند تعلق گيرد. علت ديگر به ارث رسيدن اين شغل ها آن بود كه مشاغل دولتي حامل اسرار و رموز و دقايق بسيار، كه كسي حاضر نميشد آن ها را در اختيار ديگري، مگر فرزند خود ،بگذارد.
در ديوآن ها ما اصطلاحاتي مييابيم كه نمودار مشاغل و مراتب و درجات رسمي و اداري در دستگاه حكومتي ساسانيان است كه اين ها به طور عمومي از وظايف ديواني به شمار ميرفتهاند.
در اينجا درباره برخي از اين مشاغل ديواني مطالبي را ذكر ميكنيم، اما قبل از بررسي مشاغل لازم است مطالبي را پيرامون پادشاه ذکر کنيم.
2-4 پادشاه
پادشاه در نظر مردم نماينده خدا در روي زمين و داراي فره ايزدي است و وجودي ورجاوند است كه رشته امور كشور به دست او سپرده شده تا كشور را طبق خواست خداوند راه برد. اما اين ويژگي و گوهر فره وشي تا هنگامي در وجود او است ك در انجام دادن كارهايي كه خداوند به او سپرده است كوشا باشد. البته چنين نيست كه اين حق الهي به او سيمايي آسماني و لايتغير دهد.
پادشاه را حامي و قاضي عالي رعايايش ميدانستند. وي بر جريان عدالت نظارت داشت و هدف از بار عام همين نظارت بود. بار عام غالباً در هفتهي اول هر ماه برگزار ميشد و ستمديدگان مجال مييافتند تا در اين بار عام شكايت خود را به پادشاه عرضه كنند. وي در اغلب دادرسي هاي دادگستري شخصا حضور مييافت و بر نوع مجازات ها نظارت ميكرد تا كسي مورد ظلم و ستم واقع نشود. پادشاه همانند آب بخشنده بود و از حرص و طمع خويشتن را دور نگه ميداشت و ميكوشيد كه مجري دستورات و اوامر خدايي باشد. پادشاه ميبايست كه در رفتار و كردار با رعاياي خويش مهربان باشد و در كمال عدالت رفتار كند. از او انتظار ميرفت كه متدين، راستگو ، درست كردار، عادل و نسبت به بيگانگان مقيم كشور با گذشت باشد و براي بهبود وضع زندگاني مردمان كشورش از هيچ كوششي دريغ نكنند.
رسم پادشاهان ايران اين بود كه هر شهرياري در روز تاجگذاري سخنراني مهمي ايراد ميكرد و در آن برنامه كار و شيوة رفتار خود را در كشور داري به مردم اطلاع مي داد. اين رسم تا آغاز عصر اسلامي نيز رايج مانده بود….
پادشاه بايد جامع فضايل باشد تا مقبول مردم باشد. اگر بخواهيم در اينجا به فضايل پادشاه بپردازيم از حد اين پژوهش خارج مي باشد.
پادشاه با همه قدرتش ميبايست مانند همه كسان ديگر تابع قوانين باشد. چون امتيازات اشراف و روحانيون تثبيت شده و مورد قبول همگان بود . از اين رو پادشاه ميبايست هم حرمت آنان را نگه دارد و هم از ايشان حمايت كند بنابراين ساخت و تركيب اجتماعي در دورة ساساني محدوديتهايي بر قدرت پادشاه تحميل ميكرد و او را به انجام وظايفي در قبال رعايايش ملزم ميساخت.
چه بسا كه اتخاد بين روحانيون و اشراف باعث عزل پادشاهاني ميگرديد. به عنوان نمونه هايي از اين ادعا ميتوان به عزل قباد، به تخت نشاندن خسرو به جاي بهرام گور ، عزل هرمزد سوم ، روي كار آمدن فيروز و خلع و كور كردن هر مزد چهارم و غيره اشاره كرد. ميبينيم كه پادشاه فردي همه كاره نبود. البته هر چه قدرت پادشاه فزوني ميگرفت . به همان ميزان از نفوذ روحانيون و اشراف كاسته ميشد.