تحقیق آماده نظام ديواني دوره ساسانيان – 64 برگ وورد قابل ویرایش
تحقیق آماده نظام ديواني دوره ساسانيان – 64 برگ وورد قابل ویرایش
-3 شناخت سازمانهاي داخلي دوره ساسانيان
نامه تنسر مهمترين اثري است كه ميتوان از آن دربارة وضع اجتماعي و اداري ساسانيان مطالبي استنباط كرد، اما نه دربارة اوايل دولت ساساني برخلاف ادعاي متن نامه كه تنسر را معاصر اردشير اول دانسته و مقررات اجتماعي و اداري ساسانيان را به آن پادشاه نسبت داده است، به موجب دلايل قطعي كه از خود متن مستفاد ميشود اين نامه شايد در زمان انوشيروان يا در حدود آن ايام تدوين يافته باشد و يا نامهاي از آن زمان وجود داشته كه بعدها مطالب زيادي به آن افزودهاند منتها براي آنكه مقدس و محترم شمره شود و از تهمت بدعت و نوآوري دور باشد آن را به دوران اردشير منتسب داشتهاند.
اسناد و مدارك نسبتاً قابلي كه در كتب عربي و فارسي به جاي مانده است منعكس كننده اوضاع اواخر دورة ساساني است، اگرچه به ادعاي اين اسناد مضامين آن از دورة اردشير باشد. براي اينكه به امري اعتبار اصالت بدهند ناچار بودند كه آن را به زمانهاي ديرين نسبت دادند.
چون تشكيلات اداري خلفاي عباسي در بغداد و امراي ساماني در ماوراء النهر و غزنويان در خراسان و سيستان و كابلستان دنبالة تشكيلات اداري ساسانيان است ميتوان از روي آن ها طرز تشكيلات اداري ساساني را تا اندازهاي معلوم كرد.
مهرها؛ از نوشته مسعودي در مروج الذهب برميآيد كه پادشاهان ساساني براي خود مهرهاي ويژهاي ميساختند و از آن در امور مختلف استفاده ميكرد مثلاً مسعودي ميگويد كه انوشيروان چهار مهر انگشتري براي چهار ادارة بزرگ داشت يا خسرو پرويز نه مهر انگشتري داشت. جالب توجه است كه براي هركاري يك نوع مهر با نگين مخصوص بكار ميبردند ولي مهمتر از همه اينها آن است كه روي هر مهري به تناسب موضوع آن كلمهاي نوشته شده بود و آن واژه علاوه بر اينكه با موضوع مهر رابطه مستقيم دارد نشان توجه مخصوص شاهان به امور اداري كشور است. از اين مهرها ميتوان پي به وجود ادارات برد. در ضمن مهرها در شناخت مناصب هم به ما كمك زيادي ميكنند.
اکنون پيچيدگي سازمان داخلي ايران در زمان ساساني را مورد بررسي قرار خواهيم داد.
تشكيلات اداري و اجتماعي كه اردشير، مؤسس سلسله ساساني، در 224 ميلادي بوجود آورد نتيجه تحول طويلي بود. اردشير تشكيلات مذهب رسمي زرتشت را به اصل مركزيت قوي كه در زمان هخامنشي نيز موجود بود اضافه نمود و به اين طريق فكر وحدت ملي را در ايران به وجود آورد. فكر وحدت ملي كه در دوره ساسانيان پيريزي شده بود پس از يك دوره فترت از قرن ششم تا شانزدهم ميلادي به عصر حاضر انتقال يافت.
موضوع سازمان اجتماعي ايران در دوره ساسانيان بسيار غامض و پيچيده است و هنوز در تاريخ به طور قطع حل نشده است. عدم وجود اسناد و مداركي كه مقارن با حوادث آن زمان تنظيم شده باشد، مانند اسنادي كه در اختيار مورخين بينالنهرين قديم مي باشد، و عدم مطالعه در آثار و حفاريهاي مربوط به اوايل قرون وسطايي ايران و تناقض گوييها و قطع رشتة منابع اخبار، كه گاهي به سكوت نيز برگزار شده و مبتني بر اخبار و روايات ساساني است، حل اين موضوع را دشوارتر ميسازد. از سوي ديگر نوشتههاي منابع متعدد با يكديگر مغايرت دارند. اين امر حاصل دو پديده است، اولي به لايههاي اصلاحات مربوط ميشود يعني هنگامي كه نظام قديمي ساساني با اصلاحات قباد و سپس خسرو انوشيروان در سده ششم ميلادي موجه و تكميل شد. مسئله دوم مربوط به ماهيت منابعي است كه به تشريح مفصل سازمان اداري دولت ساساني ميپردازد. از آنجا كه بيشتر اطلاعات متعلق به دوره اسلامي است در استفاده از آن ها بايد شرط احتياط را رعايت كرد، زيرا به نظر ميرسد كه در واقع بيشتر سازمان اداري خلفاي عباسي را توصيف كردهاند، نه سازمان اداري اواخر دوره ساساني را. از سوي ديگر سازمان دولتي ايران در دوره ساسانيان از لحاظ بسط و توسعه راه دور و درازي را پيموده است. بنابراين تصورات متداول و معمول فقط براي دورة اخير وجود اين دولت مصداق پيدا ميكند.
حال بحثي خواهيم داشت در شناخت مقامات دولتي و وظايف آنان و مشكلات موجود در بررسي آنان.
اردشير آئين پادشاهان را تكميل و مراتب و منصبها را تعيين كرد و در كردار و رفتار خود منتهاي دقت را به كار مي برد تا جائي كه به هر كار كوچك و بزرگ شخصاً رسيدگي ميكرد. . . و اندرزنامه اي به نام او معروف است جهت عمل پادشاهان و آئين پادشاهي نگاشت. پادشاهان اين پيمان را اطاعت ميكردند و از آن سرباز نميزدند و بدان تبرك ميجستند و آن را در برابر چشمان خود قرار ميدادند و از آن درس ميگرفتند. مثلاً انوشيروان به منظور ايجاد اصلاحات علاوه بر اينكه شيوه و اندرزهاي اردشير بابكان را رعايت ميكرد؛ به شيوههاي درست حكومتي روم و هند هم توجه مي نمود.
كتيبههاي زمان ساسانيان از چند لحاظ داراي اهميت ميباشد؛ نخست به اين دليل كه به دانش ما دربارة دربار ساسانيان اوليه ميافزايند؛ چون بعضي از آن ها نام مقامات عالي رتبة امپراتوري را همراه با عناوين و وظايف ايشان ذكر ميكنند.
به نظر ميرسد كه مهرهاي رسمي امتياز مهمي براي مقامات (مناصب) بودهاند. ما بقاياي بسياري از مهرهاي موبدان و ديگر مقامات مذهبي و اداري را پيدا ميكنيم. از اين مهرها در موارد گوناگون استفاده ميشد و جهت امور مذهبي مهرها بايستي با نشانه ذكر مي شدند ما از طريق اين مهرها ميتوانيم به مناصب و وظايف آنان بپردازيم.
نظم و ترتيب درجات و مراتب امري وسيع الاطراف و درهم بوده و آن را شايد هر ساله در سالنامة شاهي (آيين نامگ يا گاهنامگ) مدون و معين ميكردهاند. كه به نظر برخي مورخان و دانشمندان اسلامي هم رسيده و مطالبي هم از آن در بعضي مآخذ اسلامي راه يافته است.مسعودي در کتاب التنبيه و الاشراف متذکر شده که در گاهنامگ نام ششصد منصب از مناصب ديواني و درباري ذكر شد .
مناصب و مقامهاي اشراف ايراني هميشه پيچيده بودند و هنگامي كه ما به عنوان يك ناظر بيروني به منابع مختلف رجوع ميكنيم دچار سردرگمي ميشويم و تصاويري كه از مناصب و عناوين ايران باستان ارائه ميدهند آشفته و مبهم است. چرا كه هنگام مطالعه مسئله القاب و عناوين با سه گروه مواجه ميشويم ؛اولين گروه سمتهاي واقعي با عناوين، دومين گروه القاب افتخاري سومين گروه نامهاي خانوادگي و شخصي است .
نمونههايي از هر كدام از موارد فوق از دوره ساسانيان را ميتوان به ترتيب به هزار پت، مهيشت، سورن اشاره كرد. مسئله ديگر در شناخت عناوين ايراني اين است كه يك لقب يا يك عنوان افتخاري ممكن است در طول زمان تغيير يافته باشد. براي مثال مقام نامشخص فرامذار در زمان شاپور اول، بعداً صفت بزرگ به واژه افزوده ميشد و تبديل به صدر اعظم يا به عنوان شخص دست راست شاه قرار گرفت.
بايد متذكر شد كه تغييرات دائمي در فهرست اسامي مناصب دولتي به وجود آمده و براي محققين در تقسيم وظايف آن ها ايجاد زحمت و ابهام كرده است.