کاریکَلَماتور (آمیخته ی کاریکاتور و کلمات) ویژه دبیران ادبیات و کلاس انشای متفاوت بخش اول تا چهارم
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.به نگاهم خوش آمدی.چرا همیشه نمیشه!!پایین آمدن درخت از گربه.قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.جارو، شکم خالی سطل زباله را پر میکند.فوّاره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمیشوند.هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.فریاد زندگی در سکوت گورستان تهنشین میشود.برای اینکه پشهها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند! …